تریبون مستضعفین- میلاد نوریان
خوابم میاد
«خوابم میاد»، اولین تجربهی رضا عطاران در سینماست اما همهی ما از پیشینهی بلند بالایی که در تلویزیون دارد آگاه هستیم و به همین خاطر کار برای او به عنوان یک فیلم اولی کمی مشکل است. عطاران بعد از سالها کار در تلویزیون به سینما آمده تا بخت و توانایی خود را در این عرصه هم بیازماید و نشان دهد. خوابم میاد همانند کارهای سابق رضا عطاران فیلمی کمدی است هر چند در این فیلم از جایی به بعد لحن همیشگی خود را کنار میگذارد و روش جدیدی را برای روایت داستان در پیش میگیرد.
فیلم به لحاظ فرم روایت دارای دو نیمهی متفاوت است. در نیمهی اول آن، همهی مؤلفههای کارهای پیشین عطاران دیده میشود و سراسر آن آکنده از جنس شوخیهای طنز رضا عطاران است. در فیلم هم از طنز موقعیت استفاده شده و هم طنز کلامی مورد بهره قرار گرفته است. عطاران در این فیلم هم، برای خنداندن مخاطب از شوخی با توالت، فحش و مسائل جنسی استفاده میکند و تا حد امکان تماشاگر را میخنداند و از ابتکارات بسیار هوشمندانهای برای دور زدن محدودیتها استفاده میکند. برای مثال، نقش مادر رضا عطاران را اکبر عبدی بازی میکند و از این طریق بسیاری از محدودیتها را کنار میگذارد و به وسیلهی آن، موقعیتهای کمیک بدیعی را خلق میکند.
با ورود فیلم به مرحلهی دوم خود، کمکم از دوز شوخیها کاسته میشود و فیلم به فضایی جدید وارد میشود. نیمهی دوم خوابم میاد برای ما به عنوان مخاطب و حتی خود عطاران به عنوان فیلمساز، قلمرویی جدید و ناشناختهای به حساب میآید. در این قسمت فیلم از حیطهی تخصصی عطاران خارج میشود و دیگر شباهتی به آثار پیشین او ندارد. رنگ و بوی کمدی فیلم کمتر میشود و در ادامه روند داستان رگههایی از فانتزی را به خود میگیرد. فیلم با وارد شدن به این مرحله دیگر تماشاگر را نمیخنداند و یا حداقل کمتر میخنداند و دغدغهی آن دیگر خنداندن نیست. درست از همین لحظه، فیلم از ریتم میافتد و این مسئله تماشاگری که تا این لحظه با یک کمدی کلام و موقعیت محض رو به رو بوده است و حالا به فضایی متفاوت از چیزی که تا کنون دیده است رفته را اندکی کسل میکند.
طراحی صحنه و ترسیم فضای خانواده از اجرایی خوب برخوردار است. ضمن اینکه در این فیلم با یک اکبر عبدی درجه یک روبهرو هستیم و بازی او در نقش مادر آنقدر یکدست و روان است که غافلگیرمان میکند. بعد از تماشای فیلم به این فکر میکردم که: اگر قرار باشد اکبر عبدی برای بازی در این نقش، سیمرغ بگیرد، باید کاندید بهترین بازیگر مرد شود یا زن؟!
…که البته جوابش را گرفتم!
آزمایشگاه
فیلم «آزمایشگاه» به کارگردانی حمید امجد، تجربهای متفاوت در بین فیلمهای طنز سالهای اخیر است. فیلمی که میخواهد در خلال داستانش، پیامی را هم منتقل کند و تنها به خنداندن تماشاگر بسنده نمیکند. گر چه به نظر میرسد فیلم هرگز با ساختار خود منطبق نمیشود و شاید هر از گاهی، به سختی بتواند لبخند بیرمقی را بر لبان تماشاگر خود بنشاند. از این حیث، آزمایشگاه بیشتر مشکل لحن دارد. لحنی که او برای روایت داستان خود انتخاب میکند با بستری که قرار است ماجرا در آن بگذرد هماهنگ نیست و این موضوع برای کلیت فیلم گران تمام میشود.
فیلم از ریتم بسیار تندی برخوردار است و نحوهی گفتن دیالوگها نیز خیلی سریع و تند هستند که گاهی باعث میشود دنبال کردن دیالوگها کمی سخت به نظر برسد و مخاطب از داستان عقب بیفتد و حتی از ادامهی پیگیری آن منصرف شود! کمدی رمانتیک آزمایشگاه گاهی آنقدر از فضای کلی خود دور میشود که باید گفت در لحظاتی بیشتر به درام نزدیک است تا به کمدی و یا طنز که البته به نظر میرسد شیوهی روایت و لحن فیلم نه برای درام مناسب است و نه برای کمدی و همین موضوع باعث پس زدن آن از سوی مخاطب میشود.
آزمایشگاه فرود و فرازهای زیادی دارد و حتی در بعضی موارد به لحن خود نیز وفادار نیست و قسمتهای دراماتیک آن به لحاظ فرم روایت با قسمتهای کمیک آن تفاوت میکند و به آن ریتمی ناهمگون میبخشد. فیلم به لحاظ اجرا و در بخش کارگردانی هم شکل و شمایلی تئاترگونه دارد که شاید این مسئله به سابقهی کارگردان آن بر میگردد. در هر صورت اگر چه آزمایشگاه فیلمی شریف و دارای دغدغههایی شریف است اما برای برقراری ارتباط با مخاطب، راه دشواری را انتخاب کرده که به نظر نمیرسد بتواند به مقصود خود دست یابد.
Sorry. No data so far.