منوچهر محمدی تهیه کننده باسابقه سینمای ایران که امسال هم فیلمی با عنوان «بوسیدن روی ماه» را در جشنواره داشت به تازگی در یادداشتی با اشاره به مشکلات مربوط به «بازمانده» ساخته سیف ا.. داد، از تناقضاتی که در برگزاری جشنواره فجر در دورههای مختلف وجود داشته، سخن گفت. بخشهایی از گفتههای محمدی میخوانید:
گفتند «بازمانده» در جشنواره نباشد
سال ۱۳۷۴ بود و موسم جشنواره فیلم فجر. در موعد مقرر نسخه یی ویدئویی از فیلم «بازمانده»، ساخته مرحوم سیف الله داد را به جشنواره ارائه کرده و منتظر اعلام نظر هیات بازبینی و شورای صدور پروانه نمایش شدیم. تا حدود یک هفته بعد هیچ خبری از دفتر جشنواره نرسید و برای ما مشخص نشد بالاخره «بازمانده» مورد پسند دوستان برای حضور در جشنواره قرار گرفته یا نه. بعد از هفت، هشت روز یکی از آقایان مدیران سینمای ایران با من تماس گرفت و طی مکالمه کوتاهی که با هم داشتیم گفت ما میخواهیم درباره «بازمانده» با شما گفتوگویی داشته باشیم اما ترجیح میدهیم این ملاقات جایی غیر از دفتر جشنواره انجام شود. قبول کردیم و بر اساس خواست این آقایان در مکانی خارج از دفتر جشنواره ملاقات انجام شد. در این دیدار، دوستان ضمن صحه گذاشتن بر اهمیت فیلم «بازمانده» به لحاظ پرداختن به مظلومیت ملت فلسطین و اشغالگری رژیم صهیونیستی، فیلم را به دلیل پوشش خانمها – که به زعم آقایان مناسب نبود – اثری غیر قابل نمایش عنوان کردند. اما نکته جالب ماجرا اینجا بود که از ما میخواستند خود ما به شکل خودجوش اعلام کنیم فیلممان فاقد کیفیت و استاندارد لازم است و به همین دلیل قصد ارائه آن به جشنواره را نداریم! هرچه ما استدلال کردیم که این فیلم میتواند توجه مخاطبان – از هر طیف – را به خود جلب کرده و فارغ از ایرادات شما به یک اتفاق در جشنواره تبدیل شود، به گوش این دوستان نرفت: همچنان اصرار داشتند که فیلم در جشنواره آن سال حضور نداشته باشد و البته تمایلی هم نداشتند مسوولیت این امر به نام خودشان در تاریخ ثبت شود. این موضوع که آقایان حاضر نبودند هزینه تصمیم خود را بپذیرند در نوع خودش خیلی جالب بود اما نکته جالبتر عکس العمل مرحوم سیف الله داد بود که در کمال فروتنی پذیرفت اعلام کند «بازمانده» به دلیل مشکلات فنی به جشنواره نمیرسد. این حرکت قطعا یک از خودگذشتگی به تمام معنا بود که تنها و تنها میتوانست از شخصی چون داد با آن حجب و حیای خاص سر بزند.
«بازمانده» ابتدا برنده شد و سپس…
این ماجرا گذشت و سال ۷۵ رسید. دوباره موسم جشنواره بود و ما «بازمانده» را بدون کوچکترین تغییری بار دیگر به دفتر جشنواره دادیم. این بار فیلم پذیرفته شد و از سوی مردم، منتقدان و مسوولان جشنواره مورد توجه قرار گرفت، اما در این جشنواره نیز اتفاقات جالبی برای «بازمانده» رخ داد. تقریبا ۲۴ ساعت مانده به مراسم اختتامیه، یکی از مسوولان برگزاری جشنواره با عجله یی عجیب و غریب به ما خبر داد «بازمانده» در سه رشته بهترین فیلمنامه، بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر زن برنده سیمرغ بلورین شده و شما باید خیلی سریع خانم سلما مصری، بازیگر نقش صفیه را به تهران بیاورید تا در مراسم اهدای جوایز حضور داشته باشد. ما با اینکه بسیار مسرور بودیم اما میدانستیم امکان ندارد ظرف مدت ۲۴ ساعت بتوانیم خانم سلما مصری را از سوریه به ایران بیاوریم. البته بعدا خیلی خوشحالتر شدیم که این امکان برایمان فراهم نشد، زیرا ۱۲ ساعت قبل از آغاز اختتامیه دوستان به ما اعلام کردند از اهدای جایزه به ایشان پشیمان شدهایم! ظاهرا برخی حضرات هیات داوران به این نتیجه رسیده بودند که اصلاچه معنی دارد جایزه را به یک غیر ایرانی بدهیم.
تصمیم گرفتند آن دو جایزه را هم به ما ندهند!
نمیدانم، شاید هم از بازخوردهای این تصمیم نگران بودند. به این شکل بود که قضیه دعوت و جایزه دادن به خانم سلما مصری ختم به خیر شد! این ۱۲ ساعت باقی مانده گذشت و لحظه آغاز برنامه اختتامیه فرا رسید. یادم هست چند متری مانده بود تا من و آقای داد به در ورودی سالن برگزاری مراسم برسیم که دیدیم یکی از آقایان متولی برگزاری جشنواره – که من پرهیز دارم اسم این دوستان را ببرم، زیرا فکر میکنم خیلی مفید به حالشان نباشد – از راه پله سالن همایشهای صدا و سیما با صدای بلند اسم من و آقای داد را فریاد میزند. خیلی با عجله جلو آمد و خلاصه گفت که دوستان دیشب بعد از بحث و بررسیهای فراوان به این نتیجه رسیدند که این دو جایزه – فیلمنامه و کارگردانی – را نیز به شما ندهند: تصمیم نهایی این بود که فقط یک جایزه ویژه به «بازمانده» بدهند. واقعا لحظه تلخ و سختی بود. نکته جالب اینجاست که این رفتار با فیلمی انجام شد که بعد از آن و تا سالهای سال در محافل سیاسی و هنری مورد تقدیر قرار گرفت اما در بزنگاهی که باید دیده میشد فدای مصلحتها شد.
Sorry. No data so far.