تریبون مستضعفین- محمد تفرشی
فیلم زندگی خصوصی آقا و خانم میم ، دومین ساخته سید روح الله حجازی است که در میان فیلمهای ناامیدکننده جشنواره امسال، یک سر و گردن بالاتر از بقیه ایستاده و در کمال تعجب به بخش مسابقه سینمای ایران راه نیافته است!
فیلم شروع خوبی دارد و شخصیتها در همان دقایق آغازین معرفی می شوند. محسن و آوا با بازی حمید فرخ نژاد و مهتاب کرامتی ، زن و شوهر جوانی هستند که به اتفاق فرزندشان پارسا به واسطه یک موقعیت شغلی تازه به تهران آمده اند. آوا که زنی نیمه مدرن است به طرزی بیمارگونه ، به همسرش مشکوک است. مهتاب کرامتی به خوبی از ایفای نقش خود بر میآید و رگههای بیمارگونه شخصیت خود را به خوبی به مخاطب منتقل میسازد. محسن که به واسطه موقعیت شغلی تازهاش، در ارتباط با طبقه اجتماعی مدرن قرار گرفته، از عدم تناسب همسر خود با جمع تازه ناراضی است. او از همسر خود میخواهد تا مقتضیات طبقه جدید را دریابد و پوشش و آرایش تازهای داشته باشد اما دگرگونی ظاهری آوا ، او را در کانون توجه همکاران محسن قرار میدهد. محسن که از یک طرف در رؤیای پیشرفت کاری است و از طرف دیگر نمی تواند با روابط جدید همسرش و توجه دیگران به او کنار بیاید ، در یک بلاتکلیفی فرساینده به سر می برد.
با وجود رفتار صادقانه آوا، حساسیت های محسن به تدریج در اثر سوء تفاهمها زیاد میشود و در نهایت او گمان میکند آوا با دکتر گوهریان (با بازی ابراهیم حاتمی کیا) پنهانی در ارتباطند. اما در نهایت مشخص میشود تصورات محسن سوءتفاهمی بیش نبوده و دلیل پنهانکاریهای آوا ، بارداری وی و مخالفت محسن با بچه دار شدن و سقط جنینهایی که در گذشته به اصرار وی صورت گرفته، بوده است. گرچه محسن با شنیدن صدای قلب فرزند خود رضایت می دهد فرزند را نگه دارند اما این پایان ماجرا نیست.
آوا دل شکسته و رنجیده از بدگمانی همسرش نسبت به وی، در ترافیک شبانه تهران خودروی همسرش را ترک می کند. محسن و پارسا به دنبال آوا در میان ماشین ها گم می شوند و فیلم با یک پایان هوشمندانه به انتها میرسد.
یکی از ویژگی های قابل توجه زندگی خصوصی آقا و خانم میم غیرقابل پیش بینی بودن آن است. آوا در ابتدا شخصیتی بیمارگونه نشان داده می شود و محسن ظاهراً در سلامت روانی است اما از نیمه فیلم قضاوت ما دستخوش تغییر می گردد. اینبار ما به آوا حق می دهیم که با وجود عکس محسن با همسر گوهریان به او شک داشته باشد و البته این بار محسن است که در مواجهه با موقعیت جدید آوا ، به انسانی شکاک و ضعیف تبدیل میشود.
سکانسی که در آن محسن برای آوردن داروهای جامانده در ماشین به حیاط می رود از به یادماندنی ترین سکانس های فیلم است. آب محوطه هتل را فرا گرفته و طوفان ساعتی قبل شیشه ها را بر سر بچه هایی که در محوطه بازی می کردند خرد کرده است. محسن پابرهنه از میان آبها عبور می کند و عروسکی غوطه ور در آب می یابد و بعدها متوجه می شویم که پایش نیز زخمی شده است.
تهدیدی که ساعتی قبل متوجه بچه ها بوده، عروسک غوطه ور در آب، بریده شدن پای محسن با شیشه ، و پیدا شدن عروسک در میان باندهای خونین توسط آوا ، همگی استعارههایی هوشمندانه هستند که بر سقط جنین و جنبه جنایتکارانه آن دلالت می کنند.
از دیگر ویژگیهای درخورد توجه اثر، پرهیز از اضافه گویی است، مشکلی که غالب آثار امسال جشنواره از آن رنج می برند. داستان فیلم در همان ابتدا آغاز می شود ، با ریتمی مناسب به جلو می رود و در جایی که لازم است به پایان می رسد. همچنین با توجه به محدودیت لوکیشن فیلم انتخاب مناسب زوایا ، ارتفاع متناسب دوربین در هر صحنه و قاب بندی هنرمندانه صحنهها تنوع قابل توجه و فضای بصری جذابی به فیلم بخشیده است. در کنار همه این ویژگیهای خوب، موسیقی بسیار متناسب کارن همایونفر حس و حال خاص این اثر تقویت نموده و زندگی خصوصی آقا و خانم میم را به یکی از آثار متفاوت جشنواره امسال تبدیل ساخته است.
Sorry. No data so far.