چین به عنوان بزرگترین دولت و قدرت در شرق آسیا مسلما رقیبی برای نفوذ امریکا در منطقه به حساب میآید. امریکاییها نمیتوانند این رقیب را که به دنبال حفظ سلطه خود بر منطقه و افزایش دامنه آن است، تحمل کنند. از ۲۰ سال پیش که نام چین اندک اندک به عنوان قدرتی اقتصادی – سیاسی، بین المللی شد پکن و واشنگتن همواره چالشی مداوم را با هم تجربه کردهاند. البته در دستگاه حاکمیت امریکا گروهی نشستهاند که به شدت طرفدار نظریه شراکت با چین برای اداره جهان هستند. بر اساس این نظریه، آمریکا وچین باید با هم همکاری کنند چراکه مشترکات زیادی به ویژه در مسایل خاورمیانه با یکدیگر دارند. این نظریه میان جمهوریخواهان طرفداران زیادی دارد، آنها برای شراکت و همکاری با چین در تمامی مسایل جهانی و خاورمیانه از دموکراتها جدیتر هستند.
اما نکته دیگری که حائز اهمیت است، این است که امریکا ذاتا نمیتواند رقیب خود را تحمل کند، به ویژه آنکه مساله فقدان رقیب برای امریکا پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی فرصت طلایی شد برای تبدیل امریکا به قدرت برتر در جهان تک قطبی. اما موقعیتی که وجود دارد این است که چین قدرت خود را نشان داده و امریکاییها مجبور شدند تا اندازهای انعطاف نشان دهند. در نتیجه هدف از تمامی کارشکنیها و مقاومت ایجاد اختلال در قدرت گرفتن بیشتر چین و یا به تاخیر انداختن این روند است.
آمریکاو چین در زمینه چگونگی برخورد با مسایل شرق آسیا و خاورمیانه نیز اختلافهایی دارند، امریکاییها در خاورمیانه به گونهای رفتار میکنند که دوست ندارند پای چین به این منطقه باز شود و مایل به حفظ نفوذ بیشتر هستند. چراکه بحث ژئوپلتیکی منطقه برای غرب به گونهای است که علاقهای ندارد تا قدرت دیگری وارد حوزه نفوذ آنها شود. چینیها در سالهای اخیر سعی در پررنگتر کردن حضور خود در منطقه خاورمیانه و شرق اسیا داشتند و همین مساله به چالشی جدی میان واشنگتن و پکن تبدیل شد. البته چینیها در مقابل به گونهای رفتار کردند که فرصت جنجال سازی را از آمریکاییها گرفت.
بر این اساس امریکا و چین تا دو دهه آینده به عنوان دو قدرت بزرگ در حال رقابت و چالش جدی خواهند بود و حتی احتمال میرود این تنش در آینده نزدیکتر به جنگ سرد اعلام نشدهای تبدیل شود. شواهد امر حاکی از آن است که چینیها قصد دارند این دوران از رقابت تنگاتنگ را با آرامش سپری کنند.
امنیت انرژی منفعت مشترک چین – آمریکا
بحث امنیت انرژی یکی از مواردی است که چینیها به شدت علاقهمندند تا در رابطه با آن با امریکاییها به تفاهم برسند. برای چینیها این مساله از اهمیت زیادی برخوردار است، چراکه اگر رشد اقتصادی چین تداوم داشته باشد، تامین انرژی یکی از ضرورتهای اجتنابناپذیر است. بر همین اساس چین سعی میکند تا در این زمینه به طور حتم زمینه همکاری و تفاهم و نزدیکی با امریکا برقرار کرده و ازهرگونه چالش با واشنگتن در این حوزه پرهیز کنند. اما در زمینه بازارها بحث متفاوت است. امروزه بحث بازار برای امریکاییها بسیار جدی شده و چینیها هم حرفهای مهمی در بازار امریکا دارند. مساله مهم بحث بازار امریکاست، چراکه امروزه تراز بازرگانی چین و امریکا بسیار بالاست تا جاییکه حتی در برخی سالها به حدود دویست میلیارد دلار میرسد. در نتیجه برای امریکا بسیار سنگین خواهد بود که این قدرت به تدریج به چین منتقل شود.
از دیگر موارد اختلاف چین و امریکا بحث نفوذ در افریقاست، دولت چین با برنامهریزی حساب شدهای از ۱۵ سال پیش به تدریج نفوذ بسیار بالایی در افریقا پیدا کرده است که افریقاییها نیز از آن استقبال میکنند. چینیها با حرکت سازنده وارد افریقا شدند و میزبان نیز این حضور را پذیرفت. امریکا و اروپا در قاره سیاه نیز با چشم بادامیها رقابت دارند.
غرب به تبلیغات و جوسازی علیه چین در افریقا ادامه میدهد اما دراین زمینه موفق نیست، چرا که چینیها عملا در کشورهای افریقایی کار کردند و دولتمردان میزبان شاهد موفقیت چینیها هم در اجرای برنامههای زیربنایی و هم در برخوردهای سیاسی و بینالمللی به نفع افریقاییها بودهاند.
Sorry. No data so far.