دوشنبه 27 فوریه 12 | 15:44

اسکار، فرهادی را برد

امید واریم شیرینی بردن این اسکار برای وزارت ارشاد همراه با شیرینی درسی فراموش نشدنی باشد که نمی توان در دنیایی که سیاست جزء لاینفک محافل هنری آن شده است، داعیه‌ی روشنفکری و هنرمداری داشت.


تریبون مستضعفین– «در زمانی که همواره صحبت جنگ است و ارعاب و تجاوز در میان سیاست مداران رد و بدل می شود، از ایران به عنوان کشوری با فرهنگی باشکوه یاد می شود، فرهنگی غنی و کهن که در زیر گرد و غبار سنگین سیاست پنهان شده است. من با افتخار این جایزه را به مردم کشورم تقدیم می کنم، مردمی که به تمامی فرهنگ ها و تمدن ها احترام گذاشته و خشونت و کینه را حقیر می شمارند.» این ها سخنانی است که فرهادی پس از دریافت نخستین جایزه اسکار سینمای ایران به زبان آورد. سخنانی که شاید در نگاه اول بدون جهت گیری و حتی مثبت به نظر آید.

اما ایجاد چنین ترکیبی از تقابل سیاست، فرهنگ و صلح، به همراه رقابت «یک جدایی» با رقیب اسرائيلی اش خواه یا نا خواه تداعی کننده تقابل ایران و رژیم اشغالگر قدس است.

در گزارش خبرگزاری رویترز از این مراسم به مهمانی دوشب قبل از مراسم اسکار اشاره شده و آمده است: در این مراسم هنرمندان ایرانی و اسراییلی در نمایشی از صلح در کنار هم حاضر شدند. لیور اشکنازی ستاره فیلم اسرائیلی حاضر در اسکار در این باره به رادیوی ارتش اسرائیل گفت:« در مهمانی آکادمی که به افتخار فیلم های خارجی برگزار شد، ما در کنار هم نشستیم و صحبت کردیم و تمامی حجاب ها کنار رفت» .وی همچنین ادامه داد: «آنها مردم خون گرمی هستند، ما آنها را به تل آویو دعوت کردیم و آن ها هم ما به تهران دعوت کردند»، هر چند گفتگوی اشکنازی را در خلاف واقع در نظر بگیریم اما صحبت های فرهادی به نحوی این سخنان را تایید می کند.

خواه یا ناخواه این صحبت ها شباهت زیادی به مصاحبه تهمیه میلانی درباره همراهی اش با داور اسرائیلی در جشنواره فیلم هند دارد: ما سیاستمدار نیستیم و هیچ مشکلی در کار با یکدیگر نداریم . در سینما خط کشی های عالم سیاست معنا ندارد.

هر چند فشار های رسانه ای باعث شد تا میلانی از حضور در کنار این داور انصراف داده و به ایران بازگردد تا شاید این خاطره ناخوش آیند را در ذهن مخاطب کمرنگ کند.

سندرم صلح دوستی هنرمندان هم گویی تا به رژیم صهیونیستی می رسد عود می کند، البته این خواسته آن ها نیست بلکه اجباریست که سیاست حاکم بر فضای رسانه ای جامعه جهانی بر آن ها تحمیل می کند و متاسفانه اراده سست هنرمندان ما توان مقابله با آن را ندارد.

حضور «یک جدایی» در مراسم اسکار توفیقی بود که با عنایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نصیب فرهادی و همراهان وی شد. فرهادی به عنوان یک هنرمند مستقل در آنجا حاضر نشد و نمی توانست بشود. اما حضور وی و همراهانش در این مراسم هیج نشانی از جمهوری اسلامی ایران به همراه نداشت و حتی حداقل های پوششی نیز رعایت نشد.

امید واریم شیرینی بردن این اسکار برای وزارت ارشاد همراه با شیرینی درسی فراموش نشدنی باشد که نمی توان در دنیایی که سیاست جزء لاینفک محافل هنری آن شده است، داعیه‌ی روشنفکری و هنرمداری داشت.

عملکرد منفلانه رسانه ها نیز قابل توجه است تا جایی که برخی خبرگزاری ها به جای پرداختن به واقعیت به خبرسازی روی می آورند! هر چند حذف این اخبار نیز نشانی از انفعال رسانه های مذکور است.

در نهایت باید پرسید آیا این اسکار متعلق به ایران یا به قول برخی مسئولین محترم که «یک جدایی» را فیلمی حکومتی می دانستند، متعلق به حکومت است؟ آیا اکنون دیگر مشکل عناد جهان غرب با جمهوری اسلامی حل شد؟

  1. دودل
    27 فوریه 2012

    همه ا یران من و شما نیستیم !!! و همه هم قرار نیست آنچه من و تو دوست داریم دوست داشته باشند ! جز خدا !!!! وقتی صدام نامرد حمله کرد . شما در جنگ نبودی و مسلمان و ارمنی و مسیحی و زردشتی و بی ریش و ریش دار دفاع جانانه ای کردند !!! نقدصوفی نه همه صافی بی غش باشد …ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد! خوش بود گر محک تجربه آید به میان ..تا سیه روی شود هرکه در اوغش باشد !!!

  2. محمد
    27 فوریه 2012

    جناب دو دل
    همه ایران شما آدم های ذوق زده هم نیستید.
    مردمی که در سراسر کشور ما زندگی می کنند و جایی برای این بازی ها در زندگی شان پیدا نمی کنند، مردم ایران هستند.
    نه؟

  3. محمد
    28 فوریه 2012

    لطفا به افراد این اجازه را بدهید تا حرف خود را بزنند و رفتار خود را آزادانه انجام دهند. اگر این گونه شود چند درصد از ایرانیان مطابق میل و نظر نگارنده این مقاله رفتار خواهند کرد؟ اجازه دهید تا به ما و شما نشان دهند چه گروهی در اکثریت هستند…

  4. یک نفر
    28 فوریه 2012

    دیکتاتوری که شاخ و دم ندارد. همین که انتظار داشته باشی تمام ملت همان‌طور فکر کند و عمل کند که تو می‌خواهی و اگر نکند به هزار و یک راه متوسل شوی تا او را زشت و بد جلوه دهی همین دیکتاتوری است.

  5. حسام
    28 فوریه 2012

    آفرین به تیتر. از شماها بعید بود! :دی

  6. س
    28 فوریه 2012

    بيشتر افراد متاسفانه از نبود سواد كافي خيال مي كنند چون جايزه اسكاره بايد بهش افتخار كرد (مهم نيست كه به چه قيمتي به دست رسيده ) .. تو دانشگاه هم يك مطلب زده بودند از اين اسكار و افرادي كه مي خوندن حتي افرادي كه براي اولين بار اسم اصغر را مي شنفتند نيز به خود مي باليدن .. متاسفانه از چيزي خبر ندارند و اين گونه دفاع مي كنند

  7. خودم
    28 فوریه 2012

    حالم به هم مي خوره از اين تيپ روشن فكري امثال فرهادي و از اين عكس

  8. علی
    29 فوریه 2012

    من از عاقبت این آدم بیم دارم به خدا

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.