چهارشنبه 04 آوریل 12 | 11:04
چگونه از تولید ملی حمایت کنیم؟

باید از رویکرد «اوضاع خراب است، کاری نمی‌شود کرد» پرهیز کنیم

نقش فساناظران، تحلیل‌گران، کارشناس‌ها بیشتر غیرمستقیم است اما به هیچ عنوان کم اهمیت نیست. این افراد در درجه اول باید از داشتن رویکرد «اوضاع خراب است، کاری نمی‌شود کرد» پرهیز کنند و سعی کنند با حفظ روحیه مثبت به ترویج فرهنگ نخبه‌گرایی، کار درست و دقیق، نگاه بلندنظرانه و عمیق به مسايل و پرهیز از سطحی‌نگری و راه‌حل‌های کوتاه مدت در جامعه بپردازند.


وبلاگ بامدادی در آخرین نوشته‌ی خود به بررسی راهکارهای حمایت از تولید ملی پرداخته است. این یادداشت که در پاسخ به یک دعوت وبلاگی نگاشته شده است عامل اصلی مؤثر در تولید ملی را چشم‌اندازهای فنی-اجتماعی دانسته است و آن را «مجموعه درهم تنیده‌ای شامل فن‌آوری، بازار و رفتارهای کاربران، سیاست‌گذاری‌های عمومی و قوانین و زیرساخت‌ها» معرفی کرده است. گرچه تفسیر انتقادی نویسنده از اوضاع سیاسی کشورمان تماما مورد تأیید تریبون مستضعفین نیست ولی نکات ارزشمندی در این تحلیل وجود دارد.  در ادامه متن کامل این یادداشت را می‌خوانید:

دوست خوبم «خیزران» دعوت کرده است که درباره نام‌گذاری سال ۱۳۹۱ توسط رهبر به عنوان «سال تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه داخلی» بنویسیم و خود نیز به چند راه‌کار مختلف اشاره کرده است. نوشتن کارشناسی درباره روش‌های افزایش تولید ملی بدون تردید نیازمند داشتن تخصص در زمینه‌هایی است که من از آن‌ها کم‌بهره‌ام. از طرفی پیشنهاد خیزران را به فال نیک می‌گیرم تا در مورد این موضوع مهم تعمق و مطالعه شخصی کنم. در نتیجه این نوشته را بیشتر به عنوان ادامه گفتگو و تبادل نظر می‌نویسم.

بدون این‌که قصد وارد شدن به نقد نوشته خیزران را داشته باشم، باید بگویم که با کلیات مواردی که نوشته موافقم و چیزهایی نیستند که به سادگی بشود آن‌ها را رد کرد. اما ترجیح شخصی من این است که کمی انتزاعی‌تر به موضوع نگاه کنم و ارائه راه حل را به عهده کارشناسان امر بگذارم:

۱. به جای دادن پیشنهادهای مستقیم جهت افزایش تولید ملی، به زمینه‌هایی که می‌تواند منجر به عملی شدن چنین پیشنهادهایی شوند اشاره کنم
۲. میان نقش گروه‌های مختلف ذی‌نفع (stakeholder) و دامنه اختیارات و مسئولیت‌های آن‌ها تفکیک قايل شوم

با توجه به دو نکته بالا، زمینه‌های لازم برای توسعه تولید داخلی را با در نظر گرفتن اختیارات و مسْولیت‌های گروه‌های ذی‌نفع به چهار دسته تقسیم می‌کنم (بدون اولیت معینی):

دسته اول: مصرف کننده‌ها و عموم مردم چه کار کنند تا تولید ملی تقویت شود؟

مصرف کننده‌ها اگر چه از نظر کمی بخش قابل توجهی از جامعه را تشکیل می‌دهند، اما نقش کلیدی در شکل دادن الگوهای تولید یا مصرف (production or consumption patterns) جامعه ندارند. سیستم‌های اقتصادی-اجتماعی-سیاسی-صنعتی آن‌چنان ریشه‌دار و در هم تنیده هستند که فرد اغلب چاره‌ای ندارد جز آن‌که تابع شرایط حاکم بر آن‌ها باشد. این سیستم‌ها که بعضا به آن‌ها سیستم‌های سوشیوتکنیکال (socio-technical systems) می‌گویند، مجموعه درهم تنیده‌ای شامل فن‌آوری (technology)، بازار و رفتارهای کاربران (markets and users practices)، سیاست‌گذاری‌های عمومی و قوانین (public policies and regulations) و زیرساخت‌ها (infrastructures) است. هزینه‌ای که یک فرد باید برای ایجاد تغییری بسیار ناچیز در این سیستم‌ها بپردازد چنان گزاف است (گاه به قیمت طرد شدن او از سیستم و مختل شدن حیات اجتماعی وی) که معمولا افراد، حتی نخبه‌ترین و آگاه‌ترین آن‌ها ترجیح می‌دهند از قوانین کلی حاکم بر سیستم‌های موجود تبعیت کنند و به جز در مواردی محدود که بیشتر جنبه سمبولیک دارد تا تاثیرگذار خواست و اراده خود را در راستای تغییر سیستم نشان ندهند. با این‌حال نمی‌توان اهمیت خواست و اراده توده‌های مصرف کننده جامعه را نادیده گرفت. مهم‌ترین کاری که از دست یک فرد مصرف‌کننده بر می‌آید این است که با درک شرایط حاکم بر کشور و حفظ روحیه مثبت وظایفی را که در خانه یا محل کار به او محول شده با دقت و کیفیت انجام دهد و نسبت به محصولات تولید شده در ایران با ارفاق برخورد کند.

دسته دوم: کارآفرین‌ها و سرمایه‌گذارها و صاحبان کسب و کار چگونه می‌توانند از تولید ملی حمایت کنند؟

اگر بخواهیم از پند و اندرزهای حکیمانه‌ای مانند «سرمایه‌گذار باید غرور ملی داشته باشد و پولش را در داخل کشور سرمایه‌گذاری کند» پرهیز کنیم، متوجه می‌شویم که سرمایه‌گذار و کارآفرین هم لزوما امکان مانور زیادی ندارند. شکوفا شدن کسب و کار در بخش‌های مختلف صنعتی در درجه اول به همان چشم‌اندازهای سوشیوتکنیکال (socio-technical landscapes) مربوط می‌شود و تا وقتی آن چشم‌اندازها مناسب نباشند، بازارهای جاویژه (niche markets) و فرصت‌هایی که در زمینه‌های مختلف به وجود می‌آیند نمی‌توانند شکوفا شوند. از طرف دیگر، با توجه به دو نکته زیر، سرمایه‌گذاران و کارآفرین‌های داخلی به یک فرصت تاریخی برای راه‌اندازی یا توسعه کسب و کار در ایران مواجه هستند:

۱) ایران یک کشور در حال توسعه با جمعیتی بیش از ۷۰ میلیون نفر است که در زمینه‌های مختلف نیازمند خدمات و کالاهای صنعتی است.

۲) ایران هدف تحریم‌های فلج‌کننده مختلف قرار گرفته که واردات خدمات و کالا را دشوارتر کرده است.

با توجه به دو نکته بالا، می‌توان حدس زد که خلاء ایجاد شده (کاهش عرضه خارجی، افزایش تقاضای داخلی) در بازارهای مختلف، منجر به ایجاد تعداد زیادی بازارهای جاویژه داخلی خواهد شد. این بازارهای جاویژه دقیقا همان منطقه‌هایی هستند که یک کارآفرین یا سرمایه‌گذار فرضی می‌تواند روی آن‌ها مانور دهد و کسب و کار خود را بر اساس نفوذ در آن‌ها شکل دهد. در نتیجه علی‌رغم وجود چشم‌اندازهای خطرناک و بحرانی موجود، نمی‌توان از این مساله غافل ماند که شرایط امروز ایران برای کارآفرین‌ها و سرمایه‌گذاران زیرک عاری از فرصت‌های طلایی نیست.

دسته سوم: دست‌اندرکاران و سیاست‌گذاران چگونه می‌توانند از تولید ملی حمایت کنند؟

به نوعی می‌توان گفت نقش جمعی این گروه بی‌واسطه‌تر و احتمالا تاثیرگذارتر از سایر گروه‌هاست. تصویب یک قانون جدید می‌تواند به نقطه عطفی در رشد یا رکود یک صنعت تبدیل شود. ساده است همه مشکلات ایران امروز را به گردن حاکمیت سیاسی انداختن و من نمی‌خواهم در این چاله بیفتم. اما نمی‌توانیم چشم‌هایمان را به روی این واقعیت ببندیم که نظام سیاسی حاکم بر ایران با وجود همه دستاوردهایی که داشته، دارای مشکلات جدی‌ای مانند

۱. نخبه‌گریزی و جذب افراد بی‌کفایت و بی‌توجهی و حتی عناد با شایسته‌سالاری
۲. ضعف مدیریتی و فساد اداری در سطوح مختلف که برخورد جدی با این ضعف‌ها و فسادها را اگر نه غیرممکن که بسیار دشوار می‌کند،
۳. نداشتن نگاه بلندمدت و کلان به مفاهیمی مانند توسعه زیرساخت‌های ارتباط و تولید در کشور و اشتغال‌زایی پایا و تخصیص غیرمتناسب منابع در اموراتی که اولویت ملی پایینی دارند
۴. نگاه تنگ‌نظرانه و بخش‌نامه‌ای به مقوله علم و دانش و تحقیقات که به علوم انسانی و اجتماعی نیز بهای اندکی می‌دهد و رشد علمی را منحصر به بخش‌های سخت مانند علوم تجربی یا فنی می‌کند
۵. نگاه بیش از حد امنیتی و محدودکننده به شاه‌راه‌های تولید و دسترسی اطلاعات مانند انواع رسانه‌های سنتی، رسانه‌های الکترونیک و اینترنت
۶. محدودیت‌های اجتماعی غیرقابل توجیه و دخالت نهادهای مختلف رسمی و غیررسمی در حریم شخصی افراد که هم موجب نارضایتی داخلی می‌شود و هم جذب توریست را مشکل‌تر می‌کند
۷. بی‌توجهی به شکاف‌های اجتماعی (قومی-نسلی-فرهنگی-اقتصادی) روزافزون موجود در کشور که بیم آن می‌رود جامعه ایرانی را چند پاره کند

طبعا هر حرکت جدی در راستای حمایت از تولید داخلی باید فکری هم به حال مشکلاتی که ذکر کردم بکند که کاری هم نیست که بشود توی یک‌سال انجام داد. یک ایده شاید این باشد که در سال 1391 اولا تلاش شود زمینه‌های اولیه برای شکل‌گیری یک نگاه دورنگر و عمیق‌تر فراهم شود. کارهایی که می‌توان انجام داد فرضا شامل:

الف. ابقا یا استقرار مدیران عالی‌رتبه شایسته و قوی با اختیار عمل بالا و حمایت ویژه از سوی عالی‌ترین مقامات نظام در پست‌های کلیدی کشور و در عوض برکناری (و نه جا به جایی از پستی به مقامی دیگر!) مجموعه‌ای از مدیران ارشد فاسد و بی‌کفایت در سطوح مختلف مدیریت کلان کشور

ب. آشتی با نخبگان دانشگاهی و فرهنگی در زمینه‌های مختلف علوم انسانی و مدیریت و بهره‌گیری روزافزون از نظرات این افراد در سیاست‌گذاری کلان کشور

د. بازگشایی سازمان برنامه و بودجه یا سازمانی مشابه آن با هدف سیاست‌گذاری کلان در عرصه تخصیص منابع و تدوین‌ چشم‌انداز بلند مدت و همین‌طور برنامه‌های 5 ساله میان‌مدت در عرصه‌های مختلف اقتصادی کشور که با حمایت جدی و عزم ویژه نیز پی‌گیری و اجرا شود

ه. تلاش برای کاستن شکاف‌های عمیق اجتماعی موجود که می‌تواند طیف‌های از هم فاصله گرفته اجتماعی را بیشتر به هم نزدیک کرده و انگیزه و اراده جمعی را برای تولید تقویت کند و … و … و …

دسته چهارم: ناٰظران، تحلیل‌گران، کارشناس‌ها و الیت علمی و فرهنگی جامعه  چگونه می‌توانند از تولید ملی حمایت کنند؟

نقش این دسته از افراد بیشتر غیرمستقیم است اما به هیچ عنوان کم اهمیت نیست. این افراد در درجه اول باید از داشتن رویکرد «اوضاع خراب است، کاری نمی‌شود کرد» پرهیز کنند و سعی کنند با حفظ روحیه مثبت به ترویج فرهنگ نخبه‌گرایی، کار درست و دقیق، نگاه بلندنظرانه و عمیق به مسايل و پرهیز از سطحی‌نگری و راه‌حل‌های کوتاه مدت در جامعه بپردازند.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.