خطبههای نماز جمعه رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در ۱۴ بهمن دارای نکات فراوانی بود که نباید فقط با عبارات و توصیفات رسمی و متداول همیشگی از کنار آن گذشت. این خطبهها مانند تمام خطبهها و بیانات ایشان در این سالها حقیقتا نقشۀ راه حرکت فردی و اجتماعی ما است که متاسفانه به دو شکل مورد غفلت واقع میشود. شکل اول مغفول ماندن مطالبات و اشارات ایشان توسط کسانی انجام میگیرد که مسئولان و متصدیان امر هستند و آن خواسته و مطالبه رهبری ارتباط مستقیمی با گسترۀ مسئولیت آنها دارد و جز با حرکت و تلاش و اعتقاد آنها به سرانجامی نخواهد رسید. اما آن حرکت و تلاش مورد انتظار برای محقق نمودن آن مطالبۀ به حق، آغاز نمیشود و یا در میانۀ راه رها میشود. علت نیز این است که اصلا در قلب و ذهن آن مسئول، اعتقاد راسخی نسبت به بیانات و دغدغههای رهبر عزیزمان وجود ندارد.
شکل دوم که عمومیت گسترده تری دارد این گونه اتفاق میافتد که بعد از هر سخن و بیان و مطالبۀ جدید رهبری، همه از حکیمانه بودن یا فصل الخطاب بودن و یا مقتدرانه و عزتمندانه بودن آن صحبتها میکنند، شعارها سر میدهند و یا مقالهها مینویسند، اما التزام به راهبردهای رهبری فقط در حد همین توصیفات پرشور و مقطعی باقی میماند و سپس سکوت و سکون و آرامش تا سخنرانی و بیانات بعدی ایشان بر فضای کشور حکمفرما میشود. این شکل از تعامل ما با نقشه راهی که ولی فقیه برایمان ترسیم مینماید مانند وضعیت کسی است که تمام شب را منتظر روز بوده است تا بتواند با روشنی روز راه خویش را بیابد و طی مسیر کند اما با آمدن آفتاب به جای حرکت و متوقف نماندن، سرگرم توصیف همان نوری میشود که انتظار هدایتگری آن را میکشید و از حرکت و ادامۀ مسیر، باز میماند. یکی از مواردی که بر اثر سوء همین دو شکل غفلت ما از مطالبه به آرزوی رهبر انقلاب تغییر شکل داده، اصل عدالت اجتماعی است. آن هم به گونهای که رهبر معظم انقلاب باید در ضمن تحلیل نقاط ضعف و قوت انقلاب اسلامی ناگزیر آن را به عنوان نقطۀ ضعف نظام اسلامی معرفی نماید. ایشان در حالی به برقرار نشدن کامل عدالت اجتماعی به عنوان نقطه ضعف اشاره مینمایند که ۲۲ سال پی در پی آن را در سرفصل مطالبات جدی خود از مسئولین و به خصوص متصدیان قوه مجریه قرار داده بودند. نوک پیکان این مطالبه و دغدغه ۲۲ ساله متوجه دولتها در این سالها بوده است، آن هم به خاطر امکانات و استعدادی که در اختیار قوه مجریه قرار میگیرد و همچنین نقش غیر قابل انکاری۱ که در این موضوع دارد. در اینجا به دور از هر گونه تحلیل و قضاوتی، بر روند مطالبۀ مجدّانه عدالت اجتماعی از دولتها توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی مروری اجمالی خواهیم داشت تا به سیر تبدیل شدن این مطالبه رهبری به آرزوی رهبری آگاه شویم:
بعد از دفاع مقدس و اتمام جنگ تحمیلی در نظر اول آنچه ضروری مینمود و با نگاه بر ویرانههای به جا مانده از حملات وحشیانۀ عراق به ذهن میرسید، لزوم پرداختن همه جانبه و سریع به سازندگی و بازسازی زیر ساختهای کشور بود، لذا اولین دولت پس از جنگ باید کشور را میساخت و به پیش میرفت اما نباید این حرکت رو به جلو و این شوق به سازندگی هدفی میشد که برای رسیدن به آن میبایست هر بهایی را پرداخت هر چند که آن بها رکن اصلی انقلاب اسلامی یعنی عدالت اجتماعی باشد. این اصل را رهبر انقلاب در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهوری، دلسوزانه و دغدغهمند به اولین دولتی که پس از جنگ در حال شکل گیری بود تذکر دادند:
«در مسائل داخلى و سازندگى، رفاه و رفع مشکلات و ایجاد سازندگى، تنها هدف نیست. در مسائل داخلى هم، تأمین عدالت اجتماعى و امنیت عمومى و رعایت طبقات ضعیف و محروم، یک رکن اصلى است.» ۲
و این موضوع نیاز به هیچ توضیحی ندارد که تا رکنی استوار و محکم نشود، رسیدن به هر هدفی به طور کامل امکان پذیر نخواهد بود.
دولت اول موسوم به سازندگی کار خویش را آغاز نمود و اصلیترین رویکرد اجرایی خویش را نیز پیگیری سیاستهای اقتصادی و آغاز و اتمام برنامههای ترتیبی توسعه اقتصادی قرار داد، بعد از ۴ سال و با شروع دولت دوم سازندگی و با تمام برنامهها و اهداف پیش رو، هنوز دغدغۀ فقدان اساس نظام اسلامی ـ عدالت اجتماعی ـ در برنامههای دولت ذهن رهبر انقلاب را به خود مشغول کرده است، با این تفاوت که در شروع دولت دوم سازندگی ایشان غیر از مطالبۀ دوبارۀ عدالت اجتماعی ناگزیرند تفاوتهای نظام اقتصادی اسلام و نظام اقتصادی غرب را تبیین نمایند، چرا که هم اهتمام جدیای به عدالت اجتماعی در برنامههای دولت وجود ندارد و هم گرایشهایی به مدلهای اقتصادی غربی در دولت به وجود آمده است که کاملا در تضاد با اصل عدالت اجتماعی اسلامی است:
«مسأله ى دوم هم مسأله ى سیاستها و برنامه هاست. من فقط یک جمله در باب سیاست هاى اقتصادى عرض کنم که بحمد اللّه، دولت عزیزمان برنامه ى اوّل را به اواخرش رساند و به زودى برنامه ى دوم را بعد از یک سال یا کمتر، شروع خواهد کرد اساس در نظام اسلامى، عبارت است از رفاه عمومى و عدالت اجتماعى. فرق عمدهى ما با نظام هاى سرمایه دارى همین است. در نظام هاى سرمایه دارى، اساس، رشد اقتصادى و شکوفایى اقتصادى و ازدیاد و تولید ثروت است. هرکه بیشتر و بهتر تولید ثروت کند، او مقدّم است. آنجا مسئله این نیست که تبعیض یا فاصله پیش آید. فاصله در درآمدها و نداشتن رفاهِ جمع کثیرى از مردم، نگرانى نظام سرمایه دارى نیست. در نظام سرمایهدارى، حتى تدابیرى که ثروت را تقسیم کند، از نظر نظام سرمایهدارى، تدابیر منفى و مردودى است. نظام سرمایهدارى مىگوید: «معنى ندارد که ما بگوییم ثروت جمع کنید تا آن را از شما بگیریم تقسیم کنیم! این معنى ندارد. اینکه شکوفایى نخواهد شد!» نظام اسلامى اینگونه نیست. نظام اسلامى معتقد به یک جامعهى ثروتمند است، نه یک جامعهى فقیر و عقبمانده. معتقد به رشد اقتصادى است؛ ولى رشد اقتصادى براى عدالت اجتماعى و براى رفاه عمومى، مسألهى اوّل نیست. آنچه در درجهى اوّل است، این است که فقیر در جامعه نباشد؛ محروم نباشد؛ تبعیض در استفاده از امکانات عمومى نباشد» ۳
این روشنگری و تبیین پیرامون عدالت اجتماعی و جایگاه ارزشمند آن توسط رهبر انقلاب در طول سالهای دولت دوم سازندگی مانند دورۀ اول آن کماکان ادامه داشت و رها نمیشد و مطالبۀ عدالت اجتماعی از سوی ایشان در آن مقطع همراه با دفاع از این اصل رخ میداد، چون برخی اجرای همه جانبۀ عدالت اجتماعی را سنگ راه توسعه و پیشرفت کشور میدانستند:
«آنچه که در این بین بایستى با وسواس و دقّت دنبالش باشید، مسأله ى «عدالت اجتماعى» است که با رشد و توسعه هم سازگار است. بعضى این طور تصوّر مىکردند- شاید حالا هم تصوّر کنند- که ما بایستى دورهاى را صرف رشد و توسعه کنیم و وقتىکه به آن نقطهى مطلوب رسیدیم، به تأمین عدالت اجتماعى مىپردازیم. این فکر اسلامى نیست. «عدالت» هدف است و رشد و توسعهْ مقدمهى عدالت است» ۴
سال ۱۳۷۶ انتهای دورۀ هشت سالۀ دولت سازندگی است، دولتی که در ارزیابی رهبر انقلاب خیلی زحمت کشید و کشور را حقیقتا به پیش برد و در زمینۀ بازسازی کشور به بهترین وجه عمل نمود اما هنوز جای خالی تلاش هشت ساله برای برقراری رکن عدالت اجتماعی در کارنامۀ این دولت غیر قابل چشم پوشی است، تکلیف بر جاماندهای که رهبر انقلاب انجام آن را از دولتهای بعدی مطالبه مینماید:
«من به شما به خاطر این زحمت هشت ساله، «خسته نباشید» عرض مىکنم. همچنین به همهى برادرانى که در دولت شما هستند و بودند بعضى هم بودند و در خلال این مدّت رفتهاند «خسته نباشید» عرض مىکنم. در همهى زمینهها خیلى زحمت کشیدید، خیلى کار کردید و حقیقتاً کشور را پیش آوردید. من نمىخواهم بگویم که همهى آرزوهاى ما برآورده شده است. از قبیل مسائل مربوط به عدالت اجتماعى و مسائل مربوط به قشرهاى گوناگون، کارهاى زیادى وجود دارد که بایستى به مرور انجام گیرد و إن شاء اللّه دولتهاى بعدى آنها را انجام خواهند داد؛ ولى آنچه که بر عهدهى این دولت بود و در طول هشت سال در زمینه ى بازسازى مىتوانست انجام بگیرد، بحمد اللّه به بهترین وجهى انجام گرفته است» ۵
دولت بعدی شاید به نوعی مولود ناقصی بود که از درون دولت سازندگی سر برآورد؛ چرا که از درون یک دولت با گرایش یک سویۀ توسعۀ اقتصادی، ناگزیر دولتی متولد خواهد شد با همان جهت و تمایلات البته با حرکت شعاری و افراطی به سوی توسعۀ سیاسی برای جبران نمودن آنچه که آن را بسته بودن فضای سیاسی کشور مینامیدند، در حالی که فضای ایجاد شده نتایج همان توسعۀ یک جانبۀ اقتصادی هشت ساله بود. دولتی موسوم به اصلاحات که از همان ابتدا هم در شعار و هم در عملکرد نشان میداد که جز پرداختن بیضابطه به مسائل سیاسی نباید سمت و سوی دیگری داشته باشد. دولت اول اصلاحات با چالشهایی که در فضای سیاسی و فرهنگی کشور ایجاد نمود به پایان رسید در حالی که تلاش و کوشش برای چشاندن طعم عدالت اجتماعی به همه مردم، حلقۀ مفقودۀ این دولت بود. رهبر انقلاب با این بیان برای بار دوم چشم انتظار عملکرد دولت بعدی برای کوشش در جهت استقرار عدالت اجتماعی است:
«امیدواریم که إن شاء اللّه دولت جدیدى که روى کار خواهد آمد، بتواند مردم و کشور را با طعم عدالت اجتماعى، بیشتر آشنا کند؛ چون امسال، سال «رفتار علوى» نام گرفته و امیدواریم در آخر سال از مردممان، خیلى شرمنده نباشیم.» ۶
دولت بعدی نیز چیزی جز قسمت دوم دولت اصلاحات نبود با همان رویکرد سابق البته با کمی تمایل بیشتر به سوی مسائل اقتصادی اما هنوز پرداختن به حواشی و مسائل سیاسی اولین جهت گیری دولت دوم اصلاح طلبان است. رهبر انقلاب که در آستانۀ انتخابات ریاست جمهوری نهم به کرمان سفر کردهاند، این موارد را به عنوان احتیاجات اصلی کشور مطرح مینمایند که دولت نهم باید برای آنها بکوشد. هنوز تلاش بیشائبه و خستگی ناپذیر برای عدالت اجتماعی، کار بر زمین ماندهای است که از دولتهای گذشته به دولت نهم ارث خواهد رسید:
«هر دوره خصوصیتى دارد و هرکدام از مسئولان در دورههاى گذشته کارهایى انجام دادند. امروز ما احتیاج داریم که در کشورمان تلاش و پیشرفت و رشد علمى و فناورى، همراه با عدالت اجتماعى و مبارزهى با فساد باشد» ۷
دولت نهم که دولتی متفاوت از دولتهای گذشته بود با مطرح نمودن شعارهای اصیل انقلاب اسلامی که به گمان برخی به فراموشی سپرده شده بود به میدان آمد، افراد ارزش مداری که تعلق خاطر وثیقی به اصول انقلاب اسلامی داشتند عناصر تشکیل دهندۀ دولت نهم شدند تا با رویکرد پایبندی به اصول خدشه ناپذیر انقلاب اسلامی کار دولت نهم را با شعار عدالت محوری آغاز نمایند. رهبر انقلاب اسلامی معیار صحیح برای برقراری عدالت که شاه بیت شعارهای دولت جدید بود را عقلانیت و مظهر آن را تأمین عدالت اجتماعی معرفی مینماید تا اگر هم قرار است دولت نهم برای عدالت کوشش نماید، میزان و معیار صحیحی را پیش رو داشته باشد. ملاک و حدود عدالت باید همان عدالت اجتماعی اسلام باشد که در ۱۶ سال گذشته رهبر انقلاب در هیچ مقطعی از تبیین و مطالبۀ آن فرو گذاری ننمودند:
«اگر بخواهید عدالت را به درستى اجرا کنید، احتیاج دارید به محاسبه ى عقلانى و به کار گرفتن خرد و علم در بخشهاى مختلف، تا بفهمید چه چیزى مىتواند عدالت را برقرار کند و اعتدالى را که ما بناى زمین و زمان را بر اساس آن اعتدالِ خدادادى مىدانیم و مظهرش در زندگى ما عدالت اجتماعى است، تأمین کند.» ۸
دولت نهم و در ادامۀ آن هم اکنون دولت دهم دولتهای پر تلاش و کوشایی شدند که به کارهای بزرگ پرداختند اما نیازها همچنان باقی است. ۹ حقیقت آن است که آنچه مطالبۀ رهبر عزیز پیرامون عدالت اجتماعی بوده است وقتی محقق خواهد شد که پرداختن به حواشی سیاسی و… دولتها را از پرداختن به این متن اصلی باز ندارد. ولی دولت دهم که از آن انتظار میرفت مکمل و تمام کنندۀ کار آغاز شده در دولت نهم باشد، از همان ابتدا خود را اسیر حواشی و زوائد بیفایدۀ سیاسی نمود و به جای صرف همه جانبۀ توان خویش به متن خواستهها و مطالبات به حق رهبری و مردم که در واقع همان فلسفۀ وجودی دولتهای نهم و دهم بوده است، صرف حاشیههایی شد که به نوعی همین موارد دولتهای قبلی را از اهتمام جدی به تلاش و کوشش برای برآوردن مطالبات رهبر فرزانه باز داشت. از این رو ایشان در همان خطبههای ۱۴ بهمن دیگر از این مطالبه که هم اکنون ۲۲ سال از عمر آن میگذرد و دیگر به آرزویی برای ایشان تبدیل شده است، به عنوان نقطۀ ضعف نام میبرند که نمیتوان از آن گذشت و تلاش برای برطرف نمودن این نقطه ضعف را وظیفۀ مسئولین میدانند:
«در عدالت اجتماعى هنوز به نقطهى مورد نظر اسلام – که آرزوى خود ما بوده است – نرسیدهایم؛ این هم از نقطه ضعف هاى ماست. این ضعفها را بایستى جبران کنیم. اینها ضعف هایى است که نمیشود از آنها گذشت. هم مسئولین، هم آحاد مردم باید احساس کنند وظیفه دارند این ضعفها را برطرف کنند.» ۱۰
امیدواریم مسئولین مدت بسیار اندک مسئولیت خویش را فرصتی قرار دهند برای انجام وظایف و تلاش برای انجام مطالبات به حق رهبر معظم انقلاب اسلامی تا در ارزیابی بعدی ایشان هیچ مطالبه و خواستهای را لااقل به عنوان آرزویی که دست نیافتنی شده است نام نبرند.
پی نوشتها:
۱- آیندهى سازندگى کشور، اداره کشور، روابط کشور، فرهنگ کشور، اقتصاد کشور، مسائل اجتماعى، مسائل انسانى، همه و همه از همینجا [انتخاب رئیس جمهور] آغاز می شود ۳۱/ ۰۲/ ۱۳۷۶
۲- سخنرانى در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهورى حجة الاسلام و المسلمین هاشمى رفسنجانى ۱۲/ ۰۵/ ۱۳۶۸
۳- بیانات در مراسم تنفیذ حکم دورهى دوم ریاست جمهورى آقاى «هاشمى رفسنجانى» ۱۲/ ۰۵/ ۱۳۷۲
۴- بیانات در دیدار با رئیس جمهور و هیئت وزیران به مناسبت بزرگداشت هفتهى دولت ۰۸/ ۰۶/ ۱۳۷۴
۵- بیانات در دیدار آقاى هاشمى رفسنجانى و کابینهى ایشان در پایان دورهى هشت ساله ریاست جمهورى ۰۹/ ۰۵/ ۱۳۷۶
۶- مصاحبه در روز انتخابات هشتمین دورهى ریاست جمهورى۱۸/ ۰۳/ ۱۳۸۰
۷- بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمان۱۱/ ۰۲/ ۱۳۸۴
۸- بیانات در دیدار اعضاى هیئت دولت ۰۸ / ۰۶/ ۱۳۸۴
۹- «بحمدالله در این دولت کارهاى بزرگى انجام گرفته است. در دولت نهم و دهم- همان طور که اشاره شد- کارهاى باارزشى انجام گرفته است؛ چندین برابر کارهائى که قبلًا انجام گرفته بود؛ لیکن در عین حال نیازها همچنان وجود دارد»؛ بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی، ۵/۸/۱۳۸۹
۱۰- خطبههای نماز جمعه تهران، ۱۴/۱۱/۱۳۹۰
Sorry. No data so far.