شاید این روزها بیش از هر زمان دیگر کشور و طیفهای مختلف، نیازمند تحمل و مدارا هستند. برای این مهم نیازمند فهم عمیق و دیدی وسیع نسبت به مسائل سیاسی و اجتماعی و فرهنگی جامعه هستیم.
کاوش پیرامون حاکمیت سیاسی و سیرهٔ اجتماعی حضرت امیر (ع) برای ما که پیرو مکتب ایشان هستیم، بسیار مهم و حیاتی است و بعد مطابقت آن با رفتارهای امروز گروههای سیاسی، در برخورد با مخالفین و منتقدین و کسانی که از قدرت بهرهای نبردهاند.
حضرت علی (ع) در یک مقطع ۵ ساله مستقیما متولی حکومت بود و با جریانهای اجتماعی سر و کار داشت و خواستههای آنان و چگونگی برآوردن آن دغدغهٔ ایشان بود.
بیشک امام (ع) برای استقرار حاکمیت اسلام و اقتدار سیاسی آن کوشید، اما برای رسیدن به این هدف هرگز از مسیر عدالت و قوانین اسلام خارج نشد.
عدالت و آزادی در مکتب علی اصلی است، که به دیگر اصول سیاسی، فرهنگی، اجتماعی روح و جهت میدهد و سایر امور بر آن استوار میشود. میزان پایبندی به عدل در این نظام، وقتی نمایان میشود که ارتباط و شیوهٔ برخورد ایشان با دوستان، بستگان، دشمنان و مخالفان بررسی شود و سپس با برخی رفتارهای امروز و برخورد با مخالفین سنجیده شود.
به راستی سینهای مشروح و روحی بلندمرتبه لازم است، تا آدمی با دشمنان و مخالفانش به عدالت و انصاف برخورد کند. «اوصیک بالعدل علی الصدیق و العدو: برتو باد که با دوست و دشمن به عدل رفتار کنی»
در فرهنگ علوی که برگرفته از فرهنگ قرآنی است، همهٔ مردم باید از حقوق انسانی برخوردار شوند، زیرا همه عیال و روزی خور پروردگارند و از نظر دین یا انسانیت با هم برابرند.
مخالفان سیاسی در حکومت علی حقوقی دارند، از جمله حق حیات و آزادی تن، حق کرامت انسانی، حق آزادی اندیشه، عقیده و حقوق و آزادیهای سیاسی.
در باب کرامت انسانی ایشان در نامهٔ ۵۳ نهج البلاغه اینگونه میفرمایند: «هرگز مباد که مردم را درندهای خون آشام باشید و خوردنشان را غنیمت شمارید. چرا که مردم دو دستهاند، یا در دین برادران شمایند یا در آفرینش هم نوع شما. از راه میلغزند، به آفتها دچار میشوند و دانسته یا ندانسته به کارهایی دست میزنند، باید از گذشت و چشم پوشی چندان بهره مندشان کنید، که دوست دارید خدا از شما چشم پوشد و درگذرد»
حق آزادی عقیده و اندیشه: در اسلام آزادی اندیشه و عقیده از مهمترین حقوق تمام شهروندان است. آیه شریفهٔ «لا اکراه فی الدین» بر اصل مترقی آزادی اندیشه، عقیده و دین دلالت دارد. مهمترین اثر پذیرش این اصل در یک نظام ارزشی، ممنوعیت تفتیش عقاید و افکار است. هیچ کس را به دلیل داشتن فکر یا عقیدهای نمیتوان تحت تعقیب قرار داد یا از حقوقش محروم ساخت.
امام ما حتی دفاع از حقوق مخالفان فکری خویش، حتی اقلیتهای مذهبی ساکن و مسلمانان منحرف و دارای عقاید فاسد را بر خود و کارگزارانش واجب شمرد. در حکومت علی حتی اقلیتهای دینی هیچگاه به خاطر داشتن عقیده از حقی محروم نشدند و مورد بازخواست قرار نگرفتند. آزاد گزاردن خوارج که مردمی خشن، کوته نظر، متحجر و دارای فساد عقیده بودند، نشان دهندهٔ اوج آزادی خواهی علی (ع) بود. شهید مطهری دربارهٔ رفتار ایشان با خوارج میگوید «آن حضرت در منتها درجهٔ دموکراسی رفتار کرد… زندانشان نکرد و حتی سهمیه آنان را از بیت المال قطع نکرد… آنها همه جا در اظهار عقیده آزاد بودند…» جاذبه و دافعهٔ علی ص۱۵۳
حقوق و آزادیهای سیاسی: نظام سیاسیای که به رشد و پیشرفت و عدالت میاندیشد، خود را به مردم وابسته میداند و از حضور آنان در تمام عرصهها بهره میگیرد و برای رسیدن به این هدف، موجبات بسط آزادیهای سیاسی و اجتماعی را فراهم میکند.
نظام سیاسی که علی (ع) رهبر آن بود و برای ما سرمشق است، آزادی را ارزش میشمرد و میکوشید همهٔ گروهها از آن بهرهمند شوند و مردم را نیز به آن فرا میخواند. «یا ایها الناس، ان آدم لم یلد عبدا و لاامة و ان الناس کلهم احرارا: هان ای مردم، پدر شما آدم، مرد یا زن برده متولد نساخت و همهٔ انسانها آزادند»
امام با تلاش زیاد و برنامه ریزی شده، چنان بسترهای آزادی را فراهم نموده بود، که مخالفان در ابراز نظر کاملا آزاد بودند، تا حدی که با مخالفت یاران مواجه میشدند. بعد از پایان شورش بصره امام در مسجد کوفه خطبه خواند و متخلفان را با لطافت سرزنش کرد: «برخی از شما از کمک من دست کشیدند، من آنان را نکوهش میکنم. آنها را ترک کنید و چیزهایی که نمیپسندند، به گوششان رسانید تا کسب رضایت کنند و یا آن گونه که امید داریم آنها را ببینیم»
برخی از یاران ناخشنود شدند. مالک بن حبیب یربوعی رئیس پلیس امام گفت: من این مقدار مجازات را برای آنان اندک میدانم. به خدا سوگند، اگر فرمان دهی، آنان را میکشم. امام ما با عبارت «سبحان الله» به او هشدار داد و گفت: «حبیب از حد خداوند تجاوز کردی».
صحبت امام با مالک سبب شد، متخلفان فضا را ببینند و علل تخلف خود را بیان کنند. امام در همان مجلس سوالات را پاسخ گفتند، به گونهای که معترضان به حقانیت وی پی بردند.
آزادی احزاب و گروههای سیاسی: فضای آزاد حاکم بر حکومت علی سبب شد جریانهای فکری و سیاسی شکل بگیرد. این گروهها که بعدا هم دست به شمشیر بردند، به اندازهٔ گروههای همسو و همراه امام از آزادی بهره میبردند. از جمله قومیت حمراء، عثمانیان و خوارج.
آزادی بیان: بر اساس آموزههای اسلام، بیان واقعیات آزاد است. اهمیت بیان واقعیت به اندازهای است که آگاهان باید در جهت اطلاع رسانی گام بردارند. کسی که واقیات و حقایق را میداند و از قدت بیان نیز برخوردار است، باید از سکوت بپرهیزد و در این موقعیت، خاموشی و محروم ساختن مردم از دریافت حقایق گناه است.
«به یقین کسانی که دلایلهای آشکار و هدایترا که فرو فرستادیم، پس از آنکه آنها را در کتاب روشن ساختیم، پنهان میسازند، خداوند آنان را لعنت میکند و لعنت کنندگان نیز آنان را لعنت میکنند» بقره
اگر آزادی عقیده بایسته و شایسته برقرار باشد، جامعهای نمونه و سالم ساخته میشود و از این راه است که تمدن درخشان اسلامی شکل میگیرد. زیرا مردم و به ویژه صاحب نظران و کارشناسان کاستیها را بیان میکنند و جامعه را در از بین بردن نقاط ضعف یاری میدهند.
امام در دوران فرمانرواییاش چنان فضایی را پدید آورد که حتی مردم را به بیان کاستیها تشویق میکردند: «ولاتکفوا عن مقالة بحق: از سخن حق دریغ نکنید» و پیوسته به کارگزارانش میفرمود: «از چاپلوسان بپرهیزید و آنان را بر کاری نگمارید و افراد جسور و منتقد را برگزینید تا سخن تلخ اما حق را بیشتر بگویند…» نهج البلاغه خطبه ۲۱۶
Sorry. No data so far.