از سال ۲۰۰۳ مذاکرات در مورد پرونده هستهای ایران آغاز شد و از همان دوران بود که با سرسختیهای ایران برای ادامه راهاندازی نیروگاهها، غربیها هم به دنبال تحریم پیاپی ایران پافشاری کردند. اگر این داستان تحریمها را دنبال کنیم، تاثیر آن بر اقتصاد ایران را از زاویههای ریز و درشتی شاهد خواهیم بود، اما دکتر مهدی فاخری اقتصاددان، بر این باور است که غربیها انتظار این میزان ایستادگی از سوی ایران را نداشتند. با دکتر مهدی فاخری، مشاور امورسازمانهای بینالمللی اتاق بازرگانی ایران در خصوص تاثیر مذاکرات پرونده هستهای ایران بر اقتصاد ایران گفتگویی شده است که در زیر میخوانید:
مذاکرات آتی ایران با گروه ۱+۵ را چگونه پیشبینی میکنید، آیا با توجه به شرایطی که از پیش گفته شده روزنههای امیدی برای رسیدن به توافق میان دو طرف وجود دارد یا خیر؟
در وضعیت فعلی تغییر گستردهای در روابط بینالملل و یا در روابط دو جانبه ایران با هر یک از کشورهای گروه ۱+۵ و همچنین تغییری در اوضاع داخلی ایران هم مشاهده نمیکنیم که انتظار تحول و تغییر رادیکالی را داشته باشیم. اما نکتهای که میتوان در نظر داشت این است که به جهت مصالح داخلی کشورهای ۱+۵ و ایران تصمیمگیرندگان این پرونده یا به مسایل جدید و یا به راهحلهای جدیدی رسیده باشند. تعجبی ندارد که پس از این مذاکرات، دو طرف همان مواضع پیشین خود را داشته باشند، اما ممکن است از دل این مذاکرات مساله جدیدی هم مطرح شود. دلیل آن هم این است که انتخابات امریکا و فرانسه در پیش است و سال آینده انتخابات ایران هم پیشروست. لحن طرفهای مذاکره کمی تغییر کرده و پذیرش محل مذاکره از سوی ایران نشان دهنده آن است که ایران علاقه دارد تا اینبار در این نشست به توافق برسند. بنابراین چنین روندی میتواند عوامل مثبتی باشد که دو طرف را برای نشان دادن مواضع منعطفتر ترغیب کند.
در بحث مذاکرات طرفهای مذاکره کننده دو استراتژی را در پیش میگیرند: این مذاکرات یا توزیعی است و یا تجمیعی تا به امروز در مذاکرات هستهای ایران هر دو طرف از استراتژی توزیعی استفاده کردند. بدین معنا که سعی کردند نظرات خود را دنبال کنند و از مذاکرات بیشترین امتیازها را بگیرند. بنابراین تا به امروز پیشترفتی محسوسی در چنین مذاکراتی حاصل نشده است. اما در نشستی که قرار است برگزار شود با توجه به عواملی که ذکر شد همانند انتخابات در سه کشور، تحولات بینالمللی و بحران مالی شاید مکانیزم جدیدی ایجاد کرده باشد و ممکن است مردم جهان از شنیدن نتیجه این مذاکرات شگفت زده شوند. اما از نشانههایی که دیده میشود تغییر چشمگیری در روابط بینالملل به وجود نیامده است.
نکته دیگر این است که دو طرف مذاکراه به دلیل افکارعمومی داخلی و مواضعی که در گذشته اتحاذ کردند مجبور هستند که به روند سابق ادامه دهند و تغییر مواضع در چنین شرایطی ساده به نظر نمیرسد. به ویژه با این اصطلاحی که مذاکره کنندگان و آن این است که برای مذاکرهکننده روبرو همیشه باید بحث (Face saving) و اینکه نباید وجهه طرف خدشهدار شود را در نظر بگیرند که در غیراین صورت مذاکرات به نتیجه نخواهد رسید. تا به امروز مواضعی که اتخاذ شده تا اندازهای بیتوجه به حقوق یکدیگر و کمی بیتوجهی به جایگاه و وجهه طرف مقابل بوده است، بر همین اساس مذاکرات در شرایط بلوکهای باقی مانده است. در حالیکه در شرایط عادی با توجه به مسایلی که در هفته گذشته اتفاق افتاده شاید بتوان امیدوار بود که روزنهای برای حل پرونده هستهای ایران حاصل شود.
همیشه غرب علاقه دارد که این مذاکرات را در شرایطی انجام دهد که ایران احساس ضعف کند، آیا میتوان گفت که تشدید تحریمها با توجه به نزدیک بودن به زمان مذاکرات نیز با همین هدف انجام شده است؟
فلسفه تحریم در روابط بینالملل این است: زمانیکه رفتاری از یک دولت را منطبق با موازین خود نمیدانند، به دنبال اصلاح آن سیاستهای تحریمی را اتخاذ کنند. این یک پیشفرض است که دولتها همیشه منطقی واکنش نشان میدهند، منطق در چارچوب تحریم کنندگان را عرض میکنم. تجربه و تاریخ تحریمها نشان میدهد که به این انتظار همیشه جامه عمل نپوشاندهاند. یعنی اکثر تحریمها نتایج مطلوب نداشته، هرچند نتایج بدست آمده نشان میدهد که در شرایط فعلی ایران، تحریمها بدون تاثیر هم نبودند و در ارتباط با مسایل اقتصادی سبب شده که دولت نتواند برخی از برنامههای اقتصادی خود را دنبال کند. این در حالی است که طرفهای تحریمکننده هم این روند را رصد میکنند. اما از سوی دیگر شاید راحتتر بتوان گفت انتظارات آنها در ارتباط با این میزان فشاری که بر ایران وارد شده نیز برآورده نشده است. یعنی هرچند که ایران در برخی از زمینهها توسعه اجتماعی و اقتصادیاش با چالشهای جدی روبرو شده است و زیان عدم النفع در بحث تحریمها مهم است، اما نتایج فشارهایی که جامعه جهانی به رهبری امریکا و اروپا و اسراییل به ایران آورده است، بسیار کمتر از آن چیزی بوده که آنها دنبال میکردند. به عبارت دیگر شاید غربیها که از سال ۲۰۰۳ این مذاکرات آغاز کردند تا به امروز یعنی نزدیک به ۱۰ سال، هرگز این پیشبینی را نمیکردند که ایران بتواند چنین دوران سختی را پشتسر بگذارد. اما از سوی دیگر این فشارها هم در حال افزایش است و باید دید که اقتصاد ایران تا کجا میتواند به مقاومت خودش ادامه دهد.
به تاثیر این تحریم بر برنامههای اقتصادی ایران اشاره کردید، اگر این مذاکرات به نتیجه مطلوبی برسد، آیا میتوان پیشبینی کرد که این نتیجه مطلوب بر اقتصاد داخلی ایران و به ویژه تورم در کشورمان تاثیرگذار خواهد بود؟
پدیدههای اقتصادی چیزی نیستند که در کوتاهمدت قابل حل باشند. گاهی این بحث مطرح میشود که سیاستمداران تصمیمی اتخاذ میکنند که اقتصاددانها باید سالها دنبال آن مساله بدوند. اگر امروز بر طبل اقتصاد بکوبیم ماهها و سالها بعد صدای آن بگوش خواهد رسید. همانطور که کاهش تولید به تدریج مشخص میشود، افزایش تولید هم به همین شکل است.در این سوالی که شما مطرح کردید، نکتهای نهفته است و آن شاخصهای مختلف اقتصادی است که در جهان مورد بررسی قرار میگیرد. سیاستمداران کشورهای جهان به دو شاخص واکنش شدیدی نشان میدهند، این دو شاخص یکی تورم و دیگری اشتغال است.
سیاستمداران در ایران به بحث تورم حساسیت بیشتری نشان میدهند تا اشتغال. در حالیکه ایران در ماهها و سالهای گذشته پیشبینیهایی که در ارتباط با ایجاد شغل داشته تامین نکرده، حتی برخی مشاغل هم تعطیل شدند. بنابراین به نظر من تورم را راحتتر از اشتغال میتوان مهار کرد. بسیاری از کشورها تعمدا سیاستهایی در پیش میگیرند که به تولید ملی آنها افزوده شود، توجه چندانی به تورم نمیکنند و براین باورند زمانیکه تولید ملی افزایش پیدا کند خودبخود سبب رفاه و فراوانی و در نتیجه موجب کاهش قیمتها و در نهایت این کاهش قیمتها سبب از بین رفتن تورم خواهد شد. از سوی دیگر نیز اشتغال ایجاد شده، درآمد ملی زیاد شده، صادرات افزایش پیدا کرده و خزانه دولت هم پرشده است.
تجربه ترکیه در دوران تورکوت اوزال در همسایگی ما تجربه خوبی بود، یعنی به جای اینکه نگران مهار تورم باشند نگران ایجاد شغل و افزایش صادرات و تولید ملی بودند.
به نظر میرسد نتیجه مذاکرات هر آنچه که باشد در ایجاد شغل و افزایش تولید ملی اثر کوتاهمدتی نخواهد داشت، ضمن آنکه در مورد تورم هم نمیتواند اثر کوتاهمدتی داشته باشد. چراکه این مسایل بستگی به سیاستهای دولت و میل به سرمایهگذاری کشورهای خارجی دارد که آیا دوباره حاضرند که در منابع انرژی و سایر بخشهای تولیدی ایران سرمایهگذاری کنند و فارغ از آمارهایی که ارائه میشود در زندگی روزمره باید بهبود وضعیت اقتصادی را مشاهده کنیم. این مساله که گفته شود سرمایهگذاری خارجی و یا تولیدملی افزایش پیدا کرده، اما در اقتصاد روزانه کشور این امر ملموس نباشد، چنین تعارضی باید حل شود.
برداشت من این نیست در صورتی که مذاکرات آتی به نتیجه برسد بلافاصله و در کوتاهمدت بتوان اثرات اقتصادی آن را در ایران شاهد بود. در بهترین شرایط میتواند اثر میانمدت داشته باشد.
Sorry. No data so far.